صحنه مذاکرات دیپلماتیک کشورها به دلایل مختلف معمولاً به صورت محرمانه باقی مانده و عموم مردم از جزئیات آن اطلاعی نخواهند داشت. البته سخنگویان و یا خود مذاکره کنندگان در نشست خبری نتایج و مختصری از آن چه لازم میبینند را بازگو میکنند. اما مهمتر از آنکه چه سخنانی در جلسه رد و بدل میشود و چه اتفاقی در اثنای مذاکرات رخ میدهد، توجه به نکته مهم مبنای مذاکره دو جانبه است، «قدرت».
هر طرف میز گفتگو مبتنی بر توان و قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، جمعیتی و …، بسته به موضوع، خواستار برآمدن مطالباتشان از طرف مقابل هستند. عقد یک قرارداد تجاری، تعیین یک خط مرزی تا مشخص شدن چارچوب تعاملی کلان در مسائل سیاسی و اقتصادی بین دو کشور و یا چند کشور همگی بر اساس میزان توانایی کشورها رقم میخورند. لذا کسانی که به نمایندگی از ملتها وارد صحنه گفتگوهای دیپلماتیک میشوند باید بیشترین شناخت را از میزان قدرت و موونه خود داشته باشند. تا از سویی در رقابت بیشینه کردن منافع دولت و ملت خود کوتاهی نکنند و از سوی دیگر نباید در بلندپروازیهای غیرمنطقی موجبات دردسر کشور خود را فراهم کنند.
مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران نیز از همین قاعده پیروی میکند. آن کسی که در صحنه مذاکرات حاضر میشود باید یک شناخت جامع و کامل از قدرت اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و از همه مهمتر قدرت مردمی یا قدرت نرم کشور خود داشته باشد.
بدون آن که نیاز باشد تا از اسرار و اطلاعات پشت پرده استفاده شود، میتوان در برخی گزارهها را مورد دکتر سعید جلیلی پیشفرض انگاشت.
1- با توجه به آنکه آمریکا و اذنابش مهمترین اهرم فشار ملموس و محسوس را در حیطه مسائل اقتصادی حیاتی متمرکز کردهاند، دکتر سعید جلیلی اولاً باید نسبت به نقاطی که توسط حمله اقتصادی دشمن هدف قرار گرفتهاند کاملا آگاه و مسلط باشد، از خسارات وارد اطلاع داشته باشد، ثانیاً از سقف قدرت باقیمانده دشمن نیز اطلاع کافی داشته باشد و ثالثاً توان تحمل و استقامت وضعیت اقتصادی کشور را به خوبی بشناسد. آمریکاییها با داشتن تسلط بر ابعاد اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، گلوگاهها و نقاط ضعفی را شناسایی کردهاند و با تمرکز مدیریتی و رسانهای و اطلاعاتی بر آنها سعی دارند، تا اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را فلج کنند. البته در این مسیر توفیقاتی را نیز داشتهاند. یکی از نکاتی که کارشناسان تأکید میکنند، تحریمهای اعلامی و عملیات روانیای در نسبت به حجم و میزان اثرگذاری تحریمهای اعلامی غیرواقعی و اغراقآمیز است. لذا کسی که میخواهد در مقابل زیادهخواهی طرف مقابل غربی بایستد نباید در منشأ مشکلات فعلی دچار اشتباه شود. این سطح شناخت، جز با درک دقیق سازوکار تحریمهای دشمن و چارچوبهای اقتصادی کشور بدست نمی-آید. مضافا اینکه باید شناخت کافی نسبت به ظرفیتهای اقتصادی و زیرساختهای سیاسی-اقتصادی-حقوقی موجود جهان داشته باشد تا از احتمال و امکان حملات بیشتر یا کمتر بعدی دشمنان درک درستی داشته باشد.
2- قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه موجب شده، آمریکا و متحدان غربی و عربیاش در هر نقطهای که به دنبال منافع خود طرحریزی و برنامهریزی کوتاه مدت و بلندمدتی انجام دادهاند با دست قدرتمند ایران انقلابی مواجه شدهاند که نه توان انکار آن را دارند و نه توان مهار آن را در خود می-بینند. تبعاً مذاکره کننده ارشد هستهای ایران نیز میبایست نسبت به جزئیات این قدرت و روشهای بهرهبرداری از آن متفطن باشد و از سوی دیگر اطلاع دقیقی از نقاطی که دشمن از آن ضربه خورده، داشته باشد. البته این شناخت دو پایه، منشأ گرفته از اعتقاد به آرمانهای انقلاب اسلامی است، والا کسانی که به دنبال ارزش های لیبرالیستی و دموکراتیک غربی هستند، عمق قدرت استراتژیک جمهوری اسلامی را در قلب ملتها نمیدانند. بلکه آن را در اعداد و ارقام تولید ناخالص ملی و تعداد توپ و موشک میشمارند.
3- اتهام تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای موجب شده، تا آمریکاییها و اسرائیلیها در انظار بین المللی خود را در داشتن حق حمله نظامی پیشدستانه به جمهوری اسلامی ایران محق بدانند. هر از چندی نیز بر طبل جنگ کوبیده و با کمک امپراتوری رسانهای خود احتمال آن را جدی و قریب الوقوع بشمارند. این سخنان در سطح یک جنگ روانی و عملیات رسانهای یک ارزیابی دارد ولی در سطح مسئولین و مدیران مسئول این حوزه بنا به حکم عقل نیز یک حکم دارند. مدیران امنیتی و نظامی کشور قطعاً باید در باب امکان حمله نظامی به ایران و سناریوهایی محتمل مورد بررسی و طراحی متقابل قرار گیرند. آقای دکتر جلیلی هم به عنوان دبیرشورای عالی امنیت ملی هم به عنوان کسی که باید با میزان قدرت نظامی دو ضلع از اضلاع 5+1 یعنی آمریکا و انگلیس و آخرین وضعیت استقرار آنها آشنا باشد تا با کمک شناختی که از توانمندی نظامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از سپاه و ارتش دارد در این زمینه برنامهریزی دیپلماتیک خود را صورتبندی کند. اما در نهایت ایمان به قدرت سپاه اسلام و ضعف حقیقی لشکر کفر و شیطان از جایگاه مهمتری برخودار است.
4- همان طور که دکتر جلیلی در سخنانش اشاره کرده است، قدرت واقعی جمهوری اسلامی ایران، ناشی از قدرت ملت ایران است. این قدرت ناشی از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و تاریخی است. البته این قدرت با یک ایمان محکم به حکومت جمهوری اسلامی الصاق شده و یا به تعبیر بهتر جمهوری اسلامی برخاسته از این اعتماد است. دشمن در طول این 35 سال استراتژیهای متعددی را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی به کار گرفته است، که همگی به شکست انجامیدهاند. البته هیچگاه ناامید نشده است ولی امروز بیشترین تمرکز خود را بر همین علاقه و تعصب ملت ایران در دفاع از نظام و حکومت خویش قرار داده و میخواهد بین ملت و دولت ایران جدایی ایجاد کند. پس کسی که میخواهد نمایندگی ملت شجاع و مقاوم ایرانی را در آوردگاه سخت و پیچیده مذاکره با شش قدرت برتر جهانی داشته باشد، باید از عمق این اتحاد و یکپارچگی باخبر بوده و او نیز ایمانی متصلب و قاطعی نسبت به قدرت ملت ایران داشته باشد. چرا که ملت ایران علاوه بر آنکه می خواهد از حق خود دفاع کند میخواهد با ضربه به استکبار جهانی تقاص جنایاتی و ظلمهایی که در به ناحق بر او وارد شده را نیز بگیرد.
البته همه این ها بدون در نظر گرفتن صدارت شش ساله دبیری شورای عالی امنیت ملی نوشته شده است. تبعا تصدی رتق فتق مسائل امنیت ملی در رفت و برگشت با مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری می تواند، تقویت کننده توان کارشناسی جامع ملی و بین المللی دکتر سعید جلیلی باشد.
توانمندی هستهای صلحآمیز ایران از زمانی که دکتر جلیلی هدایت پرونده مذاکرات هستهای را به عهده داشتهاند گرفته، روز به روز پیشرفت بیشتری در داخل داشته است. هزاران سانتریفیوژ ایرانی سال هاست در حال غنیسازی هستند، نسلهای جدید و پیشرفتهتر این دستگاه ها نیز وارد زنجیره شدهاند. معادن جدیدی از ذخایر اورانیوم نیز در داخل کشورمان مسیر بهرهبرداری قرارگرفتهاند.
در خارج نیز هیچ گونه امتیازدهی غیرضابطهمند و بدون مابهازایی صورت نگرفت ولی از سوی دیگر، کل توان و تجربه دیپلماتیک غرب در به بن بست کشیدن مذاکرات در برابر طراحیهای عالمانه و حکیمانه تیم مذاکره کننده ایرانی به شکست انجامیده است. چراکه غربیها وقتی در مقابل سرسختی و مقاومت رقیب قرار میگیرند با اتکاء به توان رسانهای و روحیه استکباری خود میز مذاکرات را ترک کرده ولی طرف مقابل را مسئول شکست مذاکرات میشمارند. اما به عنوان مثال در آخرین دور مذاکرات هستهای آلمآتی 2، بعد از چهار دور مذاکره فشرده، مسئول هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، میبایست بعد از بررسی و جمعبندی مجدد مذاکرات، جواب مقتضی را به صورت تلفنی به طرف ایرانی ارائه کند. هر چند رسانهها و اظهارات غیرکارشناسیشان، توپ را در زمین ایران، برشمرده باشند.
این یادداشت در تریبون مستضعفین: (+)
اولین باری که دکتر جلیلی به عنوان مسئول هیأت مذاکره کننده ایرانی قرار گرفت و عکس آن منتشر شد این جمله به ذهن خطور می کرد:
برز الاسلام کله، علی الکفر کله
البته این عکس مربوط به مذاکرات آلمآتی 2 است.
مرتبط:رئیس جمهوری در تراز خاورمیانه اسلامی
نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]